سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس ادعا کند که به انتهای دانش رسیده است، نهایت نادانی خود را آشکار ساخته است . [امام علی علیه السلام]

بصیر

قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام و واقعه جانگداز کربلا از جمله حوادثى است که در ماه محرم سال 61 قمرى واقع گردیدپس از هلاکت معاویة بن ابى سفیان در نیمه رجب،(به روایتى در جمادى الاولى) سال 60 قمرى و استقرار فرزندش «یزید» بر تخت خلافت، تمام تلاش دست اندرکاران سلطه اموى بر این قرار گرفت که پیش از مخالفت عمومى مردم بر ضد حکومت خلیفه نالایق، از بزرگان و صاحب نفوذان امت، بیعت گرفته شود تا سایر مردم نیز به پیروى از آنان، بیعت با خلیفه جوان اموى را بر خود فرض و واجب بدانند . در راستاى همین سیاست شیطانى امویان، در نخستین روزهاى حکومت یزید ، نامه اى از سوى او به حاکم مدینه فرستاده شد و به وى دستور داده شد تا از تمامى اهالى مدینه، به ویژه از سه شخصیت برجسته، یعنى امام حسین بن على علیه السلام، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت گرفته شود و اگر امتناع نمودند، با شدت تمام با آنان برخورد نماید.استاندار مدینه با دریافت نامه یزید، دست به کار شد و پیش از سایر مردم، از امام حسین علیه السلام و عبدالله بن زبیر درخواست کرد که با یزید بیعت نمایند.امام حسین علیه السلام پس از گفت و گو با استاندار مدینه و مشاجره لفظى به طور رسمى از بیعت با یزید امتناع نمود و براى ابراز ناخرسندى خویش از وضعیت موجود، تصمیم به خروج از مدینه گرفت به همین جهت، آن حضرت در آخرین روزهاى رجب سال 60 قمرى به همراه خانواده و بسیارى از وابستگان و ملازمان خود از مدینه به سوى مکه معظمه مهاجرت نمود و سوم شعبان همان سال وارد مکه گردید. از این تاریخ تا هشتم ذى حجه (به مدت چهار ماه و پنج روز) در این شهر مقدس ‍ اقامت نمود.   

 

 

 

حضور اعتراض آمیز در مکه

امام حسین علیه السلام در مکه معظمه با برقرارى جلسات و حضور در مراسم مذهبى و سیاسى، بر ضد یزید بن معاویه و پدیده حکومت سلطنتى افشاگرى و مبارزه مى کرد و توجه همگان را به سوى خود جلب نمود. در اندک مدتى حضور اعتراض آمیز آن حضرت در مکه به اطلاع شهرهاى مختلف اسلامى رسید. و پیک ها و نامه ها زیادى از مسلمانان انقلابى و مخالفان بنى امیه به سوى امام حسین علیه السلام رهسپار شد و همگى دلالت بر تایید اعتراض آن حضرت و آمادگى براى یک قیام سراسرى داشت .در این میان، شهر «کوفه» که از مناطق پرجمعیت و شیعه نشین بود، از خود حساسیت ویژه اى نشان داد و زودتر از همه اعلام حمایت از آن حضرت نمود.

از شیعیان کوفه، نامه هاى زیادى به محضر امام حسین علیه السلام ارسال شد و آن حضرت درخواست گردید تا با حضور در «کوفه» و در میان انقلابیون مسلمان، رهبرى قیام را بر عهده گیرد.شور انقلابى مردم کوفه به حدى رسیده بود که در اندک مدتى، حدود 12000 نامه براى آن حضرت ارسال کردند و پاى هر نامه را ده ها و یا صدها تن مهر و امضا نمودند. امام حسین علیه السلام پس از بررسى جوانب قضایا و مطالعه در احوال آنان، به خواسته هاى مردم مسلمان و انقلابى کوفه، پاسخ مثبت داد و با اعزام پسر عمش مسلم بن عقیل علیه السلام به سوى آنان، رهبرى نهضت را عملا برعهده گرفت,گرچه نیت آن حضرت بر این بود که پس از اتمام اعمال حج فراهم شدن زمینه قیام در کوفه، از مکه به سوى عراق حرکت نماید، ولیکن به آن حضرت اطلاع داده شد که یزید بن معاویه با اجیر کردن مزدورانى چند، درصدد ترور آن حضرت در حال احرام و اعمال حج برآمده است .

امام حسین علیه السلام جهت قداست و حرمت حرم امن الهى و خنثى کردن توطئه هاى یزید، ناچار شد که حجش را به عمره مفرده تبدیل کرده و پیش از عید قربان، از مکه خارج شود و به سوى کوفه رهسپار گردد.بزرگانى که براى انجام مراسم حج به مکه آمده بودند، مانند عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر و محمد بن حنفیه با آن حضرت، مشورت و گفت و گو کرده و وى را از عزیمت به سوى عراق برحذر نمودند.ولى امام حسین علیه السلام تصمیم خود را گرفته بود و حاضر نبود با توجیهات و دلسوزى هاى بزرگان مدینه از این مسافرت صرف نظر کند.

حرکت به سوى عراق

امام حسین علیه السلام در روز هشتم ذى حجه سال 60 قمرى از مکه خارج گردید و با تمام اهل بیت و همراهان خود عازم کوفه شد.

در توقف گاه رزود، خبر شهادت مسلم بن عقیل در کوفه توسط عبیدالله بن زیاد، به اطلاع امام حسین علیه السلام رسید. قافله حسینى پس از گذشتن از توقف گاه شراف، با سپاه یک هزار نفرى حر بن یزید تمیمى روبرو شد. حر بن یزید ماموریت یافته بود که در راه میان کوفه به گشت زنى پرداخته و در صورت برخورد با قافله امام حسین علیه السلام مانع ورود وى به کوفه گردد. سپاه خسته و تشنه حر بن یزید پس از روبرو شدن با قافله حسینى، از الطاف و بزرگوارى امام حسین علیه السلام برخوردار شد.

گرچه رفتار حر با امام حسین علیه السلام غیرخصمانه بود، ولى به هر حال او فرستاده دشمن امام حسین علیه السلام یعنى عبیدالله بن زیاد، عامل یزید در بصره و کوفه بود .در توقف گاه عذیب نامه اى از عمر بن سعد (فرمانده نظامى سپاه عبیدالله) به حر ارسال گردید مبنى بر این که کار را بر حسین بن علی تنگ کن و او را از بیابانى که فاقد آب و آبادانى باشد، بگذران.

ورود به سرزمین کربلا

حر بن یزید بر اساس دستور عمر بن سعد، در سرزمین کربلا که منطقه اى خشک و غیرآباد بود، راه را به طور کلى بر امام حسین علیه السلام بست و آن حضرت را مجبور به توقف نمود. امام حسین علیه السلام به ناچار در همان جا توقف کرد و آن جا را خیمه گاه خویش قرار داد.

روز ورود آن حضرت به سرزمین کربلا، مصادف بود با روز پنج شنبه، دوم محرم سال 61 هجرى قمرى .

آن حضرت پس از رسیدن به کربلا، پرسید این سرزمین چه نام دارد؟ گفتند کربلا است . امام حسین علیه السلام همین که نام کربلا را شنید، گفت : اللهم انى اعوذبک من الکرب و البلاء. سپس فرمود: این، مکان کرب و بلا و محل محنت و عنا است، فرود آیید که این جا منزل و محل خیام ما است . این زمین، جاى ریختن خون ما است و در این مکان، قبرهاى ما واقع شود. این هااز جدم محمد مصطفى صلى الله علیه و آله به من خبر داده است .

پس در آن جا فرود آمدند و خیمه ها را برپا نمودند و در طرف دیگر، حر بن یزید با یاران و سپاهیان خویش فرود آمد و خیمه هاى دشمنى و قتال با آل رسول صلى الله علیه و آله را برپا نمود.

ماموریت عمر بن سعد

عبیدالله بن زیاد از طرفداران بنى امیه در کوفه، عمر بن سعد را به فرماندهى سپاه امویان برگزید و به وى پیشنهاد فرماندهى سپاه خویش بر ضد امام حسین علیه السلام را داد. عمر بن سعد که رابطه و آشنایى قبلى با امام حسین علیه السلام داشت، از پذیرفتن پیشنهاد عبیدالله بن زیاد امتناع ورزید.

عبیدالله بن زیاد که عمر بن سعد را مناسب جنگ با امام حسین علیه السلام مى دید، مى خواست به هر تقدیر وى را به این امر مهم وادار کند. به همین جهت تنفیذ حکومت رى «عمر بن سعد پیش از ماجراى خونین کربلا، حکم ولایت رى را از عبید الله بن زیاد گرفته بود» را مشروط به پایان بخشیدن ماجراى قیام امام حسین علیه السلام نمود و عمر بن سعد را میان دو راه مخیر گردانید: یا نبرد امام حسین علیه السلام و پایان دادن غائله و دست یابى به حکومت رى، و یا نپذیرفتن فرماندهى سپاه بر ضد امام حسین علیه السلام و محروم شدن دائمى از حکومت رى !

عمر بن سعد، شبى را براى اندیشیدن و جوانب امر را لحاظ کردن، مهلت خواست . بامداد روز بعد، به سوى عبیدالله رفت و اعلام آمادگى نمود. عبیدالله بن زیاد وى را به فرماندهى سپاه منصوب کرد و با اختیار کامل به سوى کربلا اعزام نمود.عمر بن سعد در راس یک سپاه چهار هزار نفرى از کوفه خارج گردید و در سوم ماه محرم سال 61 قمرى، یک روز پس از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا، وارد این سرزمین گردید و از آن پس سپاه یکهزار نفرى حر بن یزید نیز به او پیوست .

علاوه بر لشکر یکهزار نفرى حر و سپاه چهارهزار نفرى عمر بن سعد که تا سوم محرم به کربلا وارد شده بودند، عبیدالله بن زیاد از آن پس هر روز تعداد دیگرى از نیروها را بسیج کرده و به کربلا اعزام مى نمود. در چند روز نخست، حدود بیست و دو هزار نفر، اعم از سواره و پیاده نظام به خیل سپاه عمر بن سعد پیوستند.شمر بن ذى الجوشن (که در اوائل از سردمداران فرقه ضاله خوارج بود و بعدها به هواداران بنى امیه پیوست) با چهار هزار سپاه جهت کمک به عمر بن سعد، وارد کربلا شد.

از ابتداى ورود اجبارى امام حسین علیه السلام به کربلا، تا سه روز تاسوعا، پیوسته گروه هاى نظامى از کوفه، بصره و طوایف و قبایل اطراف تجهیز شده و براى تقویت سپاه عمر بن سعد وارد سرزمین کربلا شدند.

 




بصیر ::: دوشنبه 85/11/9::: ساعت 11:5 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 43


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :140474
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<